موضوع: "کبوترحرم"

...

نوشته شده توسطاحمدي

السلام علیک

یا حضرت قیدار نبی (علیه السلام)

چادر یا چفیه

نوشته شده توسطاحمدي 29ام خرداد, 1393

آنان چفیه داشتند… من چادر دارم….من چادر می پوشم، چادر مثل چفیه محافظ من است…اما چادر از چفیه بهتر است….

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند…من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم…

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود…من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم…

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند…من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم…

آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند …من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم…

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند …من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم…

آنان با چفیه گریه های خود را می پوشاندند… من در مجلس روضه با چادر صورتم را می پوشانم واشک هایم را به چادرم هدیه می دهم…

آنان با چفیه زندگی می کردند… من بدون چادرم نمی توانم زندگی کنم…

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند… من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم نوشته شده توسط هانیه سعیدی - مربی پرورشی

میزبان کریم است و ...

نوشته شده توسطاحمدي 29ام خرداد, 1393

خیلی چیزها شاید از ادراك آدمی بدور باشه… ممكنه هنوز فرصتش پیش نیومده تا خودتو در اونجا احساس كنی در حالیكه میتونی دلت رو از همینجا روانه كنی به حرم آقا… آره ! وقتی با معرفت و توجه، با چشم دل و خلوص نیت قدم بگذاری به حرم معطر و مطهر آقا امام رضا، اطمینان داشته باش كه حضور و گرمای خورشید رو حس می کنی… انوار طلاییش نوازشت می کنه… اونجا احساس آرامش و امنیت کامل میکنی… دیگه دلت کم نمی خواد… چون سفره پهنه… و میزبان کریم است و رحیم است و مهمان نواز… فقط باید سعی کنی میهمان خوبی باشی و ملتمسین دعا رو هم از یاد نبری…

زیبایی

نوشته شده توسطاحمدي 29ام خرداد, 1393

دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد وبه کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد ویاد حرف پدرش افتاد"اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت رابفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم” دخترک به کفش هانگاه کرد و با خود گفت: یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا…و بعد شانه هایش رابالا انداخت و راه افتاد و گفت: نه… خدا نکنه…اصلآ کفش نمیخوام.

واقعا زیباست اگرچنین تفکراتی داشته باشیم…

عذر خواهی

نوشته شده توسطاحمدي 29ام خرداد, 1393

عذر خواهی همیشه بدان معنا نیست که تو اشتباه کرده‌ای و حق با آن دیگری است.

گاهی عذر خواهی بدان معناست که آن رابطه بیش از غرورت برایت ارزش دارد.

مراقب قلب ها باشیم

نوشته شده توسطاحمدي 29ام خرداد, 1393

وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم

پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم

وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم

و همچنان تنها می مانیم

هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند…