« سبک بالان عاشقتبسم »

محسن آمد...

نوشته شده توسطاحمدي 3ام مهر, 1396

سلام بر آنهایی که، رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند
سلام برادرم؛
نمی دانم چرا هروقت که اسم شما را می شنوم اشک چشمانم جاری می شود.
چه مرگ با عزتی؟!
واقعا چنین مرگی لیاقت می خواهد . . .
برادر بزرگوارم بعد از مدت ها بالاخره در ماه محرم قدم در سرزمین خود گذاشتید. . . .
با حضور شما ایران معنویت خاصی به خود گرفت و عطر خوش یا حسین فضای شهر را عطرآگین کرد.
امیدوارم بتوانم راهتان را ادامه دهم!

در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است
« امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است »

به قلم کبوترحرم

 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: عابدی [عضو] 
5 stars

دلهره افتاده بر وجودم
که نکند پای تن را کِشان کِشان برسانم
اما پای دلم جا بماند!
دست خالی برگردم
و بر مزار “پایی که جا ماند”

سوگ حسرت سر دهم.

1396/08/10 @ 09:41


فرم در حال بارگذاری ...