موضوع: "دانستنی ها"
قلبم از ذوق از جا کنده می شود!!!!
نوشته شده توسطاحمدي 31ام اردیبهشت, 1395
هر صبح که بلند می شوم …
آراسته رو به قبله می ایستم و می گویم:
“ السلام علیک یا ابا صالح المهدی “
و وقتی به این فکر می کنم که خدا جواب سلام را واجب کرده است …
قلبم از ذوق اینکه شما به اندازه ی یک جواب سلام به من نگاه می کنی از جا کنده می شود ..
حجاب تو زمینه ساز ظهور مهدی زهراست...
نوشته شده توسطاحمدي 30ام اردیبهشت, 1395
شهیدی گفت:
«خواهرم…تو در سنگر حجاب مدافع خون منی…»
شهید دیگری گفت:
«خواهرم… استعمار از سیاهی چادر تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد…»
یادمان باشد که تا ابد مدیون این شهدائیم…
شهدایی که لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت…
حجاب هم فرهنگی است که مُد روز و مدلهای مختلف بر نمیدارد…
بانوی خوبم !
فلسفـه حجاب
تنها به گنـاه نیفتـادن مردهـا نیست!
که اگر چنین بود ،
چرا خدا تو را با حجـاب کامل
به حضور میطلبد در عاشقانه ترین عبادتت؟!
جنـس تو با حیـا خلق شده…
رعایت حجاب تو شرط انتظار حجت ابن الحسن (عج) است.
حجاب تو هم زمینه ساز ظهور مهدی زهراست…
پاکی تو قلب امام زمانت ««ارواحنا فداه را شاد می کند»»..
️ ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرَج
ای زیباترین گل باغ حسین!!!
نوشته شده توسطاحمدي 27ام اردیبهشت, 1395
ای سرو بوستان ایستادگی! ای زیباترین گل باغ حسین! ای علی اکبر!
سلام و درود بی پایان بر صورت و سیرت پیامبر گونه ات.
میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک . . .
کاش کبوتر حرمت بودم
نوشته شده توسطاحمدي 23ام اردیبهشت, 1395
ایکاش من هم درست مثل این کبوتر در کنار حرمت خانه داشتم.
ایکاش من هم درست مثل این کبوتر هروقت که دلم تنگ میشد، دو بالم را باز میکردم و بر بلندای گنبد طلاییات آنقدر پرواز میکردم تا به مرحلهای برسم که خسته و درمانده، سر بر آستان تو فرود آورم و در کنار گلدستههای حرمت امان بگیرم.
آقاجان! چراغهای خانهات تا دورترین نقطه آسمان را روشن کرده است. از آن بالا که نگاه میکنی درست مثل نگین طلایی زمین خاکی هستی که میدرخشی و مغناطیس حرمت همه را بهسوی خود میکشد.
چه تربتی دارد حرمت آقاجان، که همهوهمه از غریبه تا خودی را دامنگیر میکند؟
کاش من هم به اندازه این کبوتر لیاقت داشتم که میتوانستم از خوان گسترده تو به اندازه دانه گندمی سهم داشته باشم.
کبوتران حرمت آقاجان هروقت دلشان تنگ تو باشد، هروقت از دام دشمن رهیده باشند، به تو پناه میآورند، اما من چه؟
من به کجا پناه ببرم وقتی بین من و حرمت به اندازه هزارها کیلومتر فاصله است؟
اما میدانم تو آنقدر مهربان و بزرگی که میتوانم در هر کجای دنیا که باشم چشمانم را ببندم و خودم را در مقابل گنبد طلایت ببینم و بگویم: «سلام آقا»
متن : مریم زنگنه