موضوع: "مناسبتها"
زیباترین ذکر دنیا حسین(علیه السلام)
نوشته شده توسطاحمدي 24ام بهمن, 1402زیباترین ذکر دنیا حسین(علیه السلام)
آخرین بوق قطار
نوشته شده توسطاحمدي 13ام مرداد, 1396چشمانم را باز می کنم، باصدایی که از سالن به گوشم می رسد به خود می آیم…
زائرین محترم لطفا وسایلای خود را جمع کنید تا چند دقیقه دیگر قطار به آخرین ایستگاه می رسد…
حس خوبی بهم دست می دهد، من که از قبل وسایل های خود را آماده کرده ام، می نشینم روی صندلی جا…آرام و قرار ندارم…گنبد زرد و طلایی آقا را که می بینم، چشمانم پر از اشک می شود…با آخرین بوق قطار پیاده می شوم…همه می گویند برویم منزل کمی استراحت کنیم ولی من نمی توانم تحمل کنم، دوست دارم اول بروم پابوس آقا…از دوستان جدا می شوم و راهی حـــــــرم می شوم…
باورم نمی شود..چقدرلحظه شماری می کردم برای این روز…حالامن…مشهد…روبه روی باب الجواد…
شروع می کنم به خواندن زیارت نامه..می رسم به جایی که می گوید « ءادخل یا حجه الله؟؟؟» آیا واردشوم ای حجت خدا؟؟؟
چشمانم همانند باران بهاری شروع به باریدن می کند…یاد بیت زیبایی می افتم
« دیدم بر همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته که کنه کار نیاید»
کمی آرام می شوم، یاد رئوف بودن آقا حس تازه ای در من ایجاد می کند…صدای صلوات و هممه اطرافیان را که می شنوم جلوتر می روم، آری حدسم درست بود مریضی را می بینم که شفایافته است…
نقاره ها شروع به نواختن می کنند…آری، اینجا دنیای دیگری است، اینجا قطعه ای از بهشت است…
آقای من امروز روز میلاد شماست، شماکه غریبی را احساس کرده ای! حال غریبه ها به آستان کرمت چشم دوخته اند و به دستان پرمهرت توسل کرده اند، کاش امروز ویژه نگاهمان کنی…
یا رئوف و یارحیم
منتظرم آقا...
نوشته شده توسطاحمدي 10ام مرداد, 1396دلم عجیب گرفته است…
نمی دانم کدامین گناهم بازهم اجازه نداد تا خواسته ام برآورده شود…
چیزی که سالیان سال انتظارش را می کشم…
آقاجان به میلادتان چند روز بیشتر نمانده است…
چه میشد من هم جزء آن دسته از زائرانی باشم که این روزها آماده می شوند
تا به پابوسی شما بیایند و روز میلادت را در حـــــــــــــرم باشند؟!!!
آقاجان بسی دلتنگتم…
به قلم کبوترحرم