« واے به این اعتماد به نفس ..! | شهدا شرمنده ایم... » |
خاطره
نوشته شده توسطاحمدي 11ام مرداد, 1393
هم خوش تيپ بود و هم زيبا و هم درسخوان؛ اينجور افراد هم توي كلاس بهتر شناخته ميشوند. نفهميدن درس، كمك براي نوشتن پايان نامه و يا گرفتن جزوهاي درسي، بهانه اي بود تا دخترهاي كلاس براي همكلام شدن با او انتخاب كنند، پاپيچش ميشدند ولي محلشان نمي گذاشت؛ سرش به كار خودش بود. وقتي هم علني به او پيشنهاد ازدواج ميدادند ميگفت: دختري كه راه بيفته دنبال شوهر براي خودش بگرده كه بدرد زندگي نميخوره!!! نميشه باهاش زندگي كرد. شهيد محمد علي رهنمون |
فرم در حال بارگذاری ...