...

نوشته شده توسطاحمدي

السلام علیک

یا حضرت قیدار نبی (علیه السلام)

کربلا...

نوشته شده توسطاحمدي 11ام شهریور, 1393

 






 

پیداکردنت آسان است!!!

نوشته شده توسطاحمدي 10ام شهریور, 1393




همیشه دست های کوچکم به چادر مشکی ات دخیل می بستند!
وقتی چادرت را رها می کردم میان آن همه خانم چادری چه قدر سخت بود پیدا کردنت!…..
حالا که اگر گم ات کنم نمی ترسم….دیگر گم نمی شوم……
چون میان این همه خانم مانتویی پیدا کردنت چه قدر آسان است.


le="font-family: &">





بیسکویت کو؟؟

نوشته شده توسطاحمدي 10ام شهریور, 1393

 

بچه ‏ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست .

گفتم: امروز مى‏خرم. وقتى به خانه برگشتم فراموش کرده بودم .

بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو ؟

گفتم: یادم رفت .

بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده ، بابا بَده .

بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.

گفت: بیسکویت کو ؟

دانستم که دوستى بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد .

نکته: چگونه ما میگوییم خدا و رسول و اهل بیت او را دوست داریم، ولى در عمل کوتاهى مى‏کنیم ؟

 

دلش میشکنه!!!

نوشته شده توسطاحمدي 10ام شهریور, 1393

 

دختر کوچک به مهمان گفت: میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد: بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد، بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا یک عروسک باربی هم بود.
مهمان از دخترک پرسید: کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟
… و پیش خودش فکر کرد: حتما” باربی.
اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید
دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم
نداشت اشاره کرد و گفت: اینو بیشتر از همه دوست دارم.
مهمان با کنجکاوی
پرسید: این که زیاد خوشگل نیست!
دخترک جواب داد:
آخه اگه منم دوستش نداشته

باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،

اونوقت دلش میشکنه …

نکته: آری، چه زیباست این گونه اندیشیدن.

خدا می بیند...

نوشته شده توسطاحمدي 10ام شهریور, 1393

سرمشق های آب بابا یادمان رفت

رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت

شعر خدای مهربان را حفظ کردیم

اما خدای مهربان را یادمان رفت

شخصی از آیت الله بهجت خواست که کتابی در زمینه اخلاق به او معرفی کند

ایشان فرمودند: به کتاب نیازی نیست این جمله کوتاه کافی است:

خدا می بیند…