...

نوشته شده توسطاحمدي

السلام علیک

یا حضرت قیدار نبی (علیه السلام)

خدایـــــــــــا! کـــمـــکــــم کن...

نوشته شده توسطاحمدي 17ام شهریور, 1393

خدایا! در طول زندگی ام از تو غافل بوده ام و هستم

و یادم می آید تو را وسط دریایی طوفانی شناختم

آنجا که جز تو هیچکس نمی توانست به دادم برسد

ناخودآگاه تو را صدا زدم


خدایـــــــــــا! کـــمـــکــــم کن

کمکم کن پیمانی را که در طوفان با تو بستم در ساحل آرامش فراموش نکنم….

دل نوشته

نوشته شده توسطاحمدي 16ام شهریور, 1393

در جوار آقا امام رضا(علیه السلام) خواسته ها بزرگ است، حرف زیاد است، اما خیلی چیز ها گفتنی نیست…

مثل بارش باران در ورودی باب الجواد، واقعا دوست داشتنی است…

مثل درک عظمت خواندن دو رکعت نماز زیارت در حرم آقا…

شاید از زمان گفتن تکبیر احساس میکنی که در باغهای بهشتی و در کنار آقا نماز میخونی.

خداکنه قسمت همه دل باختگان آن حضرت بشه و بتونن برا یه بارم که شده حال و هوای اونجا رو درک کنند.

 

آقا جان دلم برات خیلی تنگ شده، نزدیک به یک و نیم سال است که قسمت نشده بیام پابوست…

خوشا به سعادت همه زائرانی که الان مشهد هستند…

آقا جان خیلی خوشحالم چرا که امروز روز میلاد توست ولی خیلی دوست داشتم الان در کنار ضریح باصفات بودم اما نشد…

آقـــــــــــــــا جـــــــــــــــــان میــــــــــــــــــــــلادت مبـــــــــــــــــــــــارک …

راستی، آقا جونم عیـــــــــــــــدی ما یـــــــــــــادت نره…

دوستان روز تولد آقاست  دهنتون رو معطر کنید با یه صلوات و هدیه کنید به آقا

ان شاءالله همگی حاجت روا، عیدتونم مبارک…

آقاگــــداتو پس نزن...

نوشته شده توسطاحمدي 15ام شهریور, 1393

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یا ضــــــــــــــــــامن آهـــــــــــــــــو!!!

آقاگــــداتو پس نزن

اونکه فقط میخواد یه چیز

عمری کبــــــــوترت شدم

یه بار برام گندم بریز

من یه عمره که می سوزم

با غمت مثل دیوونه

تاین دل منو خنک کن

با یه جرعه سقا خونه

هر دفعه می یام زیارت

دل رو پیشت جا می ذارم

وقت رفتن روی خاکت

با لبام امضا می ذارم

دست خالی رد نمی شم

این دیگه یه اعتقاده

آخه من اذن دخولم

از در باب الجواده

من می خوام زیبا بمیرم

عین عاشقا بمیرم

کربلا نشد الهی

مشهد الرضا بمیرم



ایوونه آیینه تو آرزوی هر دیوونست

به خدا که خیلی حقه نفس نقاره خونت

من غبار خاک توسم

بنده شمس الشموسم

تا می شم دل تنگ جنت

کفش داری هاشو می بوسم

چیزی که به خاطر اون جونمو بدم می ارزه

ولو یک لحظه ، ز نزدیک دیدن پرچم سبزه



تا قیامت سر بلنده سری که زیر پات افتاد

آهو از وقتی قشنگه که چشاش به چشمات افتاد



سلطان علی موسی الرضا

تنها ترین سرمایه ام

با من غریبگی نکن

عمری با توهمسایه ام



من تو هر گوشه صحنت به خدا ، خدا می بینم

رو قاب پنجره فولاد عکس کربلا می بینم

 

میـــــــــــــــلادت مبــــــــــــــــارک

 

قسمت نبود که بیایم انگار!

نوشته شده توسطاحمدي 15ام شهریور, 1393

قسمت نبود که بیایم انگار!

سرتان شلوغ است امشب، مزاحمتان نمی شوم

ولی

تمام صحبت من امشب فقط یک جمله است؛

آقا جان، ما تا بحال میـــــلادت را حــــــــــرم نبودیم

میــــــــــــــلادت مبـــــــــــــارک ای آقــــــــــای مهربـــــــــــــونم

گفت ضمائر را بشمار

نوشته شده توسطاحمدي 15ام شهریور, 1393

گفت ضمائر را بشمار

گفتم من، من، من….

گفت: فقط من؟ پس بقیه چی؟

گفتم بقیه همه رفتند حرم…

فقط من ماندم !!!

میـــــلاد امــــام مهربــــانی ها مــبـــــارک